گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
10.22080/jre.2024.26567.1191
چکیده
وظیفه گرایی یکی از پیامدهای ارادی بودن باور است و لذا رابطه اراده و باور مورد توجه معرفت شناسان قرار دارد. پرسش اصلی این پژوهش نیز بررسی این رابطه از دیدگاه ویلیام جیمز است تا مشخص شود آیا از دیدگاه او عوامل غیرمعرفتی نیز باور موثرند؟ و در این بین، اراده و طبیعتِ ارادی بشر چه تاثیری بر باورهای فرد دارد؟ در این پژوهش به این نتایج رسیدیم که ویلیام جیمز با اراده گرایی مستقیم دستوریِ کلیفورد مخالف است اما خود نیز اراده گرا است. از دیدگاه او طبیعت احساسی ما نه فقط می تواند، بلکه بایستی بین فرضیه ها گزینش کند و البته این مهم فقط در مورد انتخاب های «اصیل» امکان پذیر است. از دیدگاه جیمز، پذیرش های پیشین، شهرت و مرجعیت دیگران، کاربرد عملی باور و تمایل ها در اراده معطوف به باور موثرند. او در مقابل کلیفورد که باور بدون کسب شواهد کافی را برنمی تافت، معتقد است ما باید تجربه کنیم و این تجربه را به تواتر برسانیم و با تفکر درباره نتایجی که از این تجارب به دست آمده است، به حقیقت دست پیدا کنیم. از دیدگاه او نقش اراده در اخلاق برجسته است و همچنین اراده در ارتباطات شخصی نیز نقش دارد. جیمز معتقد است گرایش ها و ایمان قبلی ما به یک واقعیت، نقشی فعال در تحقق آن واقعیت دارد.