1
دانشیار گروه فلسفه، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ایران
2
دانش آموخته فلسفه دانشگاه زنجان و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی دانشگاه قم
10.22080/jre.2024.26799.1197
چکیده
خداناباوری نوین شکل گرفته پس از رخداد یازدهم سپتامبر سال 2001 از چالشیترین موضوعات کنونی میباشد. خداناباوران نوین گرچه در نام با خداناباوران سنتی مشترک هستند، ولی تفاوتهای زیادی با آنان دارند. اینان موضع کلاسیک ندانمانگاری را کنار نهاده و با رویکردی ایجابی و اثباتی با هدف به چالش کشیدن باورهای دینی هستند. آنان برای همهفهمکردن هدف خود، قوانین و کشفیات علمی را از مجامع دانشگاهی بیرون آورده و با استناد به طبیعتگرایی مبتنی بر فرگشتگرایی، نه تنها به دنبال انکار وجود خدا هستند، بلکه شواهد و قراینی را برای عدم وجود خدا تدارک میبیند و با این کار برای اثبات و تأیید دیدگاههای علمی خود نبوده و صرفاً باورهای دینی را تبیین علمی و تکاملی مینمایند. نقدهای خداناباوران نوین به رفتار برخی از باورمندان به دین خاص بوده که با تعمیم دادن این رفتار به همهی ادیان، دربارهی خدا و ایمان دینی داوری میکنند. این پژوهش با طرح دیدگاههای رقیب، به ارزیابی اجمالی مهمترین ادعاهای سم هریس، کریستوفر هیچنز، دنیل دنت و ریچارد داوکینز پرداخته است و تحدید میان علم و دین را به عنوان بهترین راهحل مشکل پیش آمده، معرفی مینماید.